ماموریت شما در زندگی چیست؟
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید:
منظور از آفرینش «شما» چیست؟
آمدهاید که چه کنید؟
آیا از ماموریت خود با خبر هستید؟
این ماموریت چیست؟
چرا لازم است از ماموریت خود باخبر باشید؟
هر فردی استعدادها و تواناهایی دارد. بعضی ها نسبت به بقیه راننده بهتری هستند ولی آشپزی بلد نیستند! برخی ها آشپز خوبی هستند اما هیچ چیزی در مورد نجاری نمی دانند! و …
ماموریت زندگی هر فرد بنا به توانمندی ها و علایق فردی اش با دیگری تفاوت دارد. هدفی که با اندیشیدن به آن احساس رضایت می کنید و هدفی که در ذهنتان می بینید رسیدن به آن بزرگترین رویای شما میباشد و میتواند هدف شما باشد. هرچه هدف زیباتر و متعالی تر و مفیدتر باشد، این هدف درستتر و صحیحتر است.
رسالت فردی با هدف متفاوت است. اهداف جایی است که ما بهسوی آن حرکت میکنیم و وقتی به آن رسیدیم دیگر کار پایان مییابد. اما رسالت فردی چون قطبنمایی مسیر و جهت زندگی ما را مشخص میکند. رسالت یا غایت، بینهایتی مستمر و مستقل از زمان است که تنها جهت را مینمایاند و فقط میتوان با آن همسو شد. ما اهداف خود را تعیین میکنیم ولی رسالت را باید کشف کنیم.
آیا می دانید ماموریت شما در زندگی چیست؟
خداوند به هر کدام از ما قدرت آن را داده است که حداقل در یک رشته و زمینه خاص، به کمال رسیده و به موفقیت های زیاد برسیم. هر کدام از ما برای هدف و منظور خاصی بدنیا آمده ایم. خلقت هیچ کدام از ما اتفاقی نبوده و برای هر کدوم از ما سهم ویژه و ارزشمندی تعیین شده که باید نسبت به نسل بشر ادا کنیم. هر کدام از ما می توانیم حداقل در یک زمینه خاص، به درجات عالی برسیم. یکی از وظایف ما اینست که بدانیم ماموریت ما در زندگی چیست و نیرو و استعدادهای خود را در جهت آن به کار بیندازیم.
متاسفانه، اغلب افراد، کار و حرفه شان را در سطح متوسطی انجام می دهند و هیچ وقت به این فکر نمی کنند که در کارشان، عالی باشند. همانطوریکه می دانید، اگر در کار و حرفه ای عالی نباشید، هر روز که از خواب بیدار می شوید و در آینه به خودتان نگاه می کنید، کسی را می بینید که در تمامی رشته ها، سر رشته ای دارد. غیرممکن است که خودمان را به عنوان انسانی واقعا باارزش دوست داشته باشیم و بپذیریم مگر اینکه در اعماق قلب خود بدانیم، در این دنیا، حداقل یک کار یا رشته وجود دارد که ما در آن، عالی هستیم.
حالا برای اینکه بدانید در کدام رشته و کار می توانید عالی باشید، باید دو فاکتور مهم را مشخص کنید:
اولا، شما در کاری عالی می شوید که عاشق آن باشید. یکی از وظایف ما اینست که بدانیم چه کاری را دوست داریم. وقتی فهمیدیم عاشق چه کاری هستیم، زمان و انرژی خود را صرف آن کنیم تا در این کار به درجه عالی برسیم.
دوما اغلب اوقات، فرصت بدست آوردن چیزی که دنبال آن هستیم، اغلب در محیط اطرافمان، و کسانی که می شناسیم، نهفته است. فکر نکنید برای عملی کردن اهداف تان، باید سراسر کشور را زیرپا بگذارید، شغل تان را عوض کنید یا ۴ ۵ سال دانشگاه بروید تا مدرکی بگیرید. ببینید دقیقا کجا هستید و از همان جا کارتان را شروع کنید.